محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره
رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

بهونه هاي زندگي

بازگشت به کودکی مان با مدرسه موش‌ها 2

کپل، خوش‌خواب، نارنجی، سرمایی، دم باریک و … این‌ها همه خاطرات نوستالژیک یک نسل هستند. بالاخره «شهر موش‌ها ۲» اکران شد. در این فیلم کپل و نارنجی با یکدیگر ازدواج کرده‌اند و کپلک و صورتی فرزندان آن‌ها هستند... شهر موش‌ها ۲ فیلم «شهر موش‌ها ۲» به کارگردانی مرضیه برومند روز چهارشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۳ در ایران اکران شد. این فیلم یادآور مجموعه سریال تلویزیونی «مدرسه موش‌ها» و فیلم سینمایی «شهر موش‌ها» است که در سال‌های دور ساخته شدند. بسیاری از متولدان دهه ۶۰ سریال «مدرسه موش‌ها» را به خاطر می‌آوردند. زمان ...
8 شهريور 1393

متن زيبا

دوستي چه دوستی پاکی دارند کفش ها ؛ یکی گم شود ، دیگری محکوم به آوارگیست ...     پرواز پرنده ها به حال ما غبطه خواهند خورد ؛ روزی که بی بال پرواز کنیم ...   زیبایی هر آنچه که زیباست زیبا می ماند حتی اگر پژمرده باشد ...   مهم مهم نداشته‌ هات نیست !  مهم اینه که عاشق داشته‌ هات باشی ...   خدای دستگیر   می تواند مچم را بگیرد ، اما همیشه دستانم را می‌گیرد ؛ خدا را می گویم ...    انشا زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما گفته بودند و گفته باشند و خواهند گفت !!! زندگی انشایی است که تنها با...
28 آذر 1392

نکته های کوچک زندگی

از دوران خوب کودکی با گیله مرد گفتم و از بزرگ شدن و دنیای بزرگسالی نالیدم. گیله مرد آهی کشید و گفت :  بزرگ شدنی که به بزرگ شدن منجر شده باشه بد نیست . الان که به حرفش فکر میکنم می بینم راست میگفت ... بله قصه ی پرغصه ما از جایی شروع میشه که فقط سن مون بالاتر رفته باشه ولی ما یکجایی همون پایین مونده باشیم ...   منبع یکـ گیله مرد   ...
28 آذر 1392

جملات زیبا کودکی

    امروز ناخوداگاه یاد جملات جالب کودکی هام افتادم . کشتم شپش شپش کش شش پا را . چایی داغه ، دایی چاقه ! سه شیشه شیر ، سه سیر سرشیر. امشب شب سه شمبه س ، فردا شبم سه شمبه س ، این سه 3 شب اون سه 3 شب هر سه 3 شب سه شمبه س. سپر جلو ماشین عقبی خورد به سپر عقب ماشین جلویی.  شش سیخ جیگر سیخی شش زار سربازی سر بازی سرسره بازی سر سرباز سرسره بازی را شکست. آن مان نماران، دو دو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی دختره این‌جا نشسته گریه می‌کنه زاری می‌کنه از برای من یکی رو بزن!! دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده!...سواد داری؟!!! نچ نچ نچ ، بی سوادی ؟!  ده، بیست، سه پ...
28 آذر 1392

شعر كودكانه مهموني

  مهمونی           کنار گل تو باغچه   نشستن دو تا زنبور   یه مهمونی گرفتن   با یه دونه ی انگور   خانوم و آقا مورچه   رد میشدن از اونجا   زنبورای مهربون   صدا زدن بفرما!   شاپرک و کفشدوزک   می پریدن رو گلها   زنبورا ی مهربون   صدازدن بفرما!   کنار باغچه حالا   زیاد شدن مهمونا   مورچه ها و کفشدوزک   شاپرک و زنبورا   یه مهمونی گنده   دادن اون دو تا زنبور   منم بردم براشون   دو تا خوشه ...
18 آذر 1392

شعر كودكانه چشمک بزن ستاره

شعر كودكانه چشمک بزن ستاره چشمک بزن ستاره شد ابر پاره پاره             چشمک بزن ستاره کردی دل مرا شاد           تابان شدی دوباره دیدی که دارمت دوست      کردی به من اشاره   در روز ناپدیدی                  شب مایه امیدی     در ابرهای تیره                چون نقطه سپیدی دیدی که دارمت دوست   &nb...
18 آبان 1392
1