محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

بهونه هاي زندگي

لطفا من رو بشناسید!

1393/4/30 16:03
1,390 بازدید
اشتراک گذاری

ضرورت شناخت تربیت شونده

تربیت کاری بسیار, مهم, دشوار و ظریف هست که نیاز به اطلاعات لازم و تهیه ی مقدماتی داره. والدین در صورتی در امر تربیت موفق خواهند شد که قبلا اطلاعات لازم رو کسب کرده باشن و خودشون رو آماده کرده باشن...

یکی از این اطلاعات, «شناخت کودک» هست که به طور خلاصه به ابعاد مختلف اون می پردازیم:

شناخت کودک

تربیت عبارت هست از : فراهم کردن زمینه ی مناسب برای پرورش استعدادهای جسمانی و روانی کودک, و هدایت آن ها در جهت مطلوب و جلوگیری از وقوع انحرافات و ناهنجاری ها.

با توجه به این تعریف, والدین در صوتی در امر تربیت موفق خواهند بود که کودک خود را به خوبی بشناسند و از استعدادهای جسمانی, غرایز, خواسته ها و تمایلات نفساتی اون کاملا آگاه باشن تا بتونن شرایط مناسب رو برای پرورش و شکوفایی استعدادهای ذاتی اش فراهم کنن و در رفع کمبودها و تامین نیازهای اون کوشش کنن.

البته کودکان از این جهت تفاوت های فراوانی با هم دارن و یکی از وظایف والدین, شناخت این تفاوت هاست.

 

در کل دو نوع تفاوت وجود داره

۱- تفاوت های فردی:

تفاوت های فردی عبارت است از خصوصیات و صفات ویژه ای که در ساختار وجودی تک تک کودکان, قطع نظر از مراحل رشد, وجود داره. این تفاوت ها رو میشه به چند دسته تقسیم کرد:

 

الف- تفاوت های جسمانی.

هر کودکی از جهت ساختار جسمانی, دارای ترکیب و مزاج مخصوصی هست. نیرومند و ضعیف, سالم و بیمار و …

بنابراین هر کودک از این جهات از همون ابتدا دارای شرایط ویژه و استعداد مخصوصی هست که باید مورد توجه والدین قرار بگیره و بر طبق اون برنامه ریزی بشه, تا استعدادهای طبیعی اون پرورش کامل پیدا کنه و نقص ها و کمبودها تا حد امکان جبران بشه.

 

ب- تفاوت های نفسانی.

کودکان از ابتدای تولد از جهت هوش, فهم و حافظه تفاوت هایی دارن, بعضی بسیار تیزهوش و برخی در پایین ترین درجات هوش هستن. در بین این دو مرتبه هم مراتب فراوانی وجود داره.

رفتار والدین, برنامه های تربیتی و توقعات اون ها, نسبت به همه ی کودکان نمی تونه یکسان باشه. بنابراین باید با شناسایی کودکان, برنامه های تربیتی تنظیم بشه تا استعدادهای طبیعی کودک هدر نره یا چیزی فوق طاقت اون, بهش تحمیل نشه.

 

پ- تفاوت های عاطفی و اخلاقی.

زرنگی و تنبلی, بداخلاقی و خوش اخلاقی, زودرنجی و خونسردی, پرحرفی و کم حرفی, گوشه گیری و گرایش اجتماعی, غرور و احساس حقارت, افسردگی و شادمانی, ترس و شجاعت, منظم و بی نظم و ….

این قبیل صفات گاهی اکتسابی هستن و گاهی ذاتی. بعضی از بچه ها از همان اوایل کودکی واجد این صفات هستن.

این صفات می تونن معلول کیفیت جسمانی والدین و نوع تغذیه ی اون ها در زمان انعقاد نطفه, بارداری و شیردهی و یا اوضاع و شرایط زندگی اون ها باشه.

به هر حال تفاوت ذاتی و فردی کودکان در برخی صفات, قابل انکار نیست. بنابراین والدین قبل از هر چیز باید خصوصیات و صفات ویژه و طبیعی کودک خود را بشناسن تا بهتر بتونن رفتار و برنامه ی تربیت خودشون رو تنظیم کنن.

اما شناخت این صفات و ویژگی ها کار آسونی نیست, بلکه امری ظریف و دشوار هست که نیازمند دقت و مراقبت هست. دانشمندان برای شناخت تفاوت های فردی کودکان, روش های مختلفی رو پیشنهاد کردن, اما بهترین روش عبارت هست از:

«مطالعه و دقت در رفتار کودکان و برخورد اون ها با حوادث. مخصوصا برخورد اون ها با سایر بچه ها هنگام بازی های دسته جمعی, هنگام ورود در مجالس و برخورد با بزرگ تر ها, ملاقات با افراد جدید و غریبه و …»

 

2- تفاوت های رشدی:

نوع دوم, تغییر و تحولاتی هست که در طول سنین و مراحل رشد, به تدریج در انسان به وجود می آد و از کودکی تا پایان عمر ادامه داره.

در تعریف رشد گفتن: «سلسله تغییرات و تحولات پی در پی که در موجود زنده برای رسیدن به هدف خاصی انجام می گیرد».

این تغییرات نه تنها حجم بدن, بلکه در ذهن, عقل, اخلاق و عواطف هم به وجود می آد. کودک از جهت جسم و نیروی جسمانی کم کم رشد می کنه تا به مرحله ی نهایی کمال برسه. همراه با رشد جسمانی, عقل و شعور اون هم رو به کمال میره. در نتیجه چیزهای فراوانی یاد می گیره و غرایز و استعدادهای جدیدی در اون ظهور می کنه.

اما این استعدادها در یک زمان به فعلیت نمی رسه, بلکه هر کدوم در زمان خاص و شرایط ویژه ظهور پیدا می کنه.به همین علت دوران رشد رو به چند مرحله تقسیم کردن, ویژگی ها و استعدادهای هر یک از اون مراحل رو برشمردن و نیازهای خاص اون رو تبیین کردن.

در این جاست که ضرورت شناخت مراحل رشد, استعدادها و نیازهای مخصوص هر یک از اون مراحل,توان جسمی و عقلی انسانی که در اون مرحله قرار داره روشن میشه. چون والدین در اثر این شناخت, برنامه های تربیتی رو بر طبق این مراحل تنظیم و انتظارات خودشون رو با توانایی جسمی و عقلی کودک هماهنگ می کنن.

بنابراین چیزی رو به کودک تحمیل نمی کنن که خارج از توانش باشه. چون یکی از مشکلات تربیتی, توقعات بیش از حد والدین هست. بدون توجه به رشد و توانایی ها کودک, انجام کارهایی رو از اون توقع دارن که در توانش نیست, به همین علت شکست می خوره و چنین شکستی به شخصیت اون لطمه می زنه و نتایج بدی رو به بار میاره.

بنابراین والدین خوب, قبلا اطلاعات لازم در مورد مراحل رشد تهیه کرده و بر طبق اون یک برنامه ی دقیق و زمان بندی شده برای کودک تنظیم میکنن. هروقت احساس کردن که برای انجام کاری استعداد پیدا کرده بدون این که فرصت رو از دست بدن, به کمک کودک میان, شرایط مناسب برای شکوفا شدن اون استعداد رو فراهم می کنن و موانع رو برطرف می کنن تا این که استعداد جدید شکوفا بشه. البته در صورت لزوم می تونن با راهنمایی ها و تشویق هاشون به کودک کمک کنن.

در کل درک نیازهای جسمانی کودک چندان دشوار نیست, بلکه اون چه که مهم هست, شناخت دقیق استعدادها و نیازهای متعدد روانی, ذهنی, عاطفی و اخلاقی اون هست. هرچه والدین در این مورد از شناخت بیش تر و عمیق تری برخوردار باشن و در تامین نیازها و ایجاد شرایط مناسب, توجه بیشتری به عمل بیارن, در پرورش صحیح کودکان, موفق تر خواهند بود.

پسندها (19)

نظرات (3)

فاطمه ع
31 تیر 93 12:20
واقعآ کاره سختیه مخصوصآ که قسمت بیشتر تربیت بچه ها رو دوش ما خانم هاست
مامانی
31 تیر 93 12:43
خىلى عالى بود
مامان طاها، رها و پارسا
پاسخ
سپاس خانمی
مامان جونی
31 تیر 93 17:30
عالی بود منون