محمدطاهامحمدطاها، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 16 روز سن داره
رهارها، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 28 روز سن داره
محمد پارسامحمد پارسا، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 15 روز سن داره

بهونه هاي زندگي

جملات زیبا کودکی

1392/9/28 13:12
1,620 بازدید
اشتراک گذاری
 
 امروز ناخوداگاه یاد جملات جالب کودکی هام افتادم .


کشتم شپش شپش کش شش پا را .

چایی داغه ، دایی چاقه !

سه شیشه شیر ، سه سیر سرشیر.

امشب شب سه شمبه س ، فردا شبم سه شمبه س ، این سه 3 شب اون سه 3 شب هر سه 3 شب سه شمبه س.

سپر جلو ماشین عقبی خورد به سپر عقب ماشین جلویی.

 شش سیخ جیگر سیخی شش زار

سربازی سر بازی سرسره بازی سر سرباز سرسره بازی را شکست.

آن مان نماران، دو دو اسکاچی، آنی مانی کَ. لا. چی

دختره این‌جا نشسته گریه می‌کنه زاری می‌کنه از برای من یکی رو بزن!!

دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده!...سواد داری؟!!! نچ نچ نچ ، بی سوادی ؟!

 ده، بیست، سه پونزده، هزار و شصت و شونزده هر کی میگه شونزده نیست هیفده هیجده نوزده بیست ...

  * ماشین مشتی ممدلی نه بوق داره نه صندلی ، صندلی هاش فنر داره، نشستنش خطر داره

  * دم دم دم آقای مقدم یک چایی خوردم پولش رو ندادم

 * پسرا شیرن مثل شمشیرن ...

یادش بخیر ...

امیدوارم جملات کودکی ها رو از یاد نبریم ...

پسندها (2)

نظرات (2)

مديرمسول
9 شهریور 93 23:33
سلام وبلاگ فوق العاده زیبای دارید. با اجازه من از بعضی از مطالب وبلاگتون برای مامانای مهد کودکم تو وب خودم استفاده میکنم تشکرررررررررررررررررررر فرررررااااووووااااااااااان
مامان طاها، رها و پارسا
پاسخ
ممنونم. خواهش میکنم.
صفورا
1 مهر 93 21:49
وااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای چه خاطره بازی دلچسبی بود